با بررسی روایات معصومین علیهم السّلام، میبینیم آن بزرگواران برای مسئله غیبتامام عصر علیه السلام اسرار و علل گوناگونی را عنوان نمودهاند که از آن جمله میتوان به این موارداشاره کرد:
ترس حضرت از دشمنان، ترس حضرت از کشته شدن(1)، باقی نماندن بیعت کافران برگردن حضرت(2)، اعمال ناپسند شیعیان(3)، امتحان مردم(4)، جداشدن افراد خوب از بد(5)، پیداکردناعتقاد صحیح(6)، استحکام در دین(7) و برطرف شدن صفات رذیله از روح(8)، البته بعضی ازروایات هم علت غیبت را پنهان و پوشیده میدانند که تا بعد از ظهور آن حضرت منکشفنخواهد شد.
با دقت بیشتر در علل مذکور میتوان این علل را در دو علت کلی خلاصه کرد:
علت اول: هواهای نفسانی مردم
علت دوم: تربیت الهی
علت اول: هواهای نفسانی مردم
علت مذکور در واقع عامل اولیه و اصلی غیبت امام عصر علیه السلام میباشد، و از همان ابتدای خلقت باعث شد تا شیطان بر حضرت آدم سجده نکند و جرم، جنایت و فساد و کشتار در زمین شیوع پیدا کند، انبیای الهی مظلوم و مطرود واقع شوند، ائمه اطهار علیهم السّلام خانهنشین گردند و حقشان غصب شود و یکی پس از دیگری مظلومانه به شهادت رسند و همچنین در نهایت امام عصر علیه السلام نتوانند به طور معمولی بین مردم زندگی نمایند و سرانجام موجب تحقق مسئله غیبت شد. به راستی در دنیا وقتی وجود امامی که معصوم، مقتدر و عالم به حقایق عالم هستی است برای منافع شخصی و خواستههای نفسانی و جاهلانه عدهّای مضر باشد آن دنیا یا جای امام معصوم است و یا جای هواهای نفسانی این عده از مردم.
این عامل یعنی هواهای نفسانی مردم همچنان بر وضعیت کنونی زمین حکم فرماست و دلیل وجود آن ادامهی غیبت امام زمان علیه السّلام و متحقق نشدن ظهور حضرتش میباشد. البته غیبت کبری برای افراد صاحب بصیرت مصیبتی بسیار بزرگ است، آنچنان که امام صادق علیه السّلام نیز این واقعه یعنی غیبت امام عصر علیه السلام را مصیبت میدانند.(9)
از سوی دیگر میبینیم حضرت ولیعصر علیه السلام در پاسخ به سۆالی که در مورد غیبت میشود این آیه شریفه را تلاوت میفرمایند: (لاتَسئَلوُا عَنْ أَشیَاء ان تُبْدَ لَکُم تَسُۆْکُم(10)). (از چیزهاییسۆال نکنید که اگر برای شما روشن گردد، بدتان بیاید و ناراحت شوید.) چرا که اگر مستقیماً هواهاینفسانی را به رخ ما بکشند و آن را علت اصلی غیبت امام زمان علیه السّلام بدانند ما بدمان میآید و ناراحت میشویم و حال آنکه حقیقت است.
همچنین عللی مانند ترس حضرت از دشمنان، ترس حضرت از کشته شدن (و عدم تحققوعده الهی)، باقی نماندن بیعت کافران بر گردن حضرت، اعمال ناپسند شیعیان، حب دنیا و حبریاست، همگی تحت عنوان (هواهای نفسانی) قرار میگیرند.
علت دوم: تربیت(11)
این علت در واقع انعکاس همان علت سابق است با این تفاوت که علت قبلی از جانب مردم است و این علت از جانب خدای حکیم میباشد. به عبارت دیگر خواست اولیه و برنامهیاولیه خدای تعالی، غیبت امام زمان علیهالسّلام نبود اما هواهای نفسانی باعث شد که خدایتعالی به خاطر تربیت ما مردم، برنامه غیبت امام عصر ارواحنافداه را به عنوان برنامه تربیتی به مرحلهی اجرا گذارد. همچنان که پدر مهربان وقتی کودک خود را قدردان نعمتی نمیداند و یقیندارد که اگر گوهری گرانبها را به دست او دهد، وی به خاطر بازیهای بچهگانه و جاهلانه خود، آن را ضایع خواهد کرد و نهایتاً هم از دست خواهد داد، موقّتاً این گوهر را از کودک میگیرد تا به حدّی از رشد فکری برسد و ارزش این گوهر را بداند. بنابراین خدای تعالی هم نعمت حضور امام زمان علیه السّلام را از مردم گرفت و ایشان را غائب فرمود لذا تربیت در واقع برای برطرف شدن هواهای نفسانی است.
عللی همچون صبر، ایمان به غیب، استحکام در دین و ایمان، تمسک به دین، ایجاد محبت نسبت به اهل بیت علیهم السّلام و بغض نسبت به دشمنانشان در دل، جدا شدن افراد خوب از بد پیدا کردن اعتقاد صحیح و رفع صفات رذیله، همگی تحت همین عنوان تربیت قرارمیگیرند. لذا برای افرادی که خود را تحت تربیت قرار میدهند، فواید ارزشمندی در نظر گرفته شده است آنچنان که امام سجاد صلواتاللهعلیه میفرمایند: افرادی که در زمان غیبت کبری خود رابسازند بهترین افراد همه زمانها میباشند.(12)
*غیبت خواست خدا است اما خدا آن را دوست ندارد*
تفاوت محبوبیّت چیزی نزد خداوند با تعلق خواست خداوند به آن چیز لازم به تذکر است که درست است علت دوم غیبت، یعنی تربیت از جانب خدای تعالیاست و نوعی مصلحت شمرده میشود اما این بدان معنا نیست که بگوییم آنچه باعث این تصمیم و این مصلحت الهی شده است ـ یعنی علت اول که هواهای نفسانی بود ـ خوب و مورد پسندخدای تعالی بوده است. غیبت امام زمان علیه السلام خواست خداست اما محبوب خدا نیست، خدای تعالی هرگز غیبت را دوست نداشته و دوست ندارد اما به خاطر غفلتها و هواهای نفسانی مردم آن را خواسته است. زیرا بین خواست خدا و آنچه خدا دوست دارد فرق است و اینطور نیست که هر چه خدا خواسته باشد و مشیتش بر آن تعلق گرفته باشد، آن را دوست هم داشتهباشد. چه بسا اموری که خدا آنها را دوست ندارد اما ـ روی مصالحی ـ خواست و مشیتش به آنتعلق گرفته است. همچنانکه در باره حضرت سیدالشهداء علیه السّلام آمده است:
انّ اللّه شاء أن یراکَ قتیل(13) تحقیقاً خدای تعالی میخواهد که تو را کشته ببیند.
اما آیا این به این معناست که خدا دوست دارد تو را کشته ببیند؟! مسلّماً هرگز. در غیر این صورت باید قاتلین سیدالشهداء را تمجید کرد زیرا آنها امر مستحبی را انجام دادهاند!! بنابراین خواست خدا(شاء) با آنچه خدا دوست دارد (یُحبُّ) دو امر جدا و متفاوت میباشد.
اسرار پنهانی
بنابراین علت اصلی غیبت امام عصر علیه السلام هواهای نفسانی و غفلت مردم نسبت به آن حضرت میباشد و در مرحلهی بعدی تربیت و رشد معنوی است.
البته علل دیگری نیز برای مسئله غیبت ممکن است وجود داشته باشد که بعد از ظهور حضرت ولی عصر علیه السلام روشن میگردد.
چنانچه امام صادق صلواتالله علیه میفرمایند:
تحقیقاً برای صاحب این امر غیبتی است که چارهای از آن نیست هر باطلی در آن به شک میافتد. راوی عرض میکند: فدایت شوم. چرا؟
حضرت میفرمایند: به خاطر مسئلهای که به ما اذن داده نشده آن را برای شما آشکار کنیم.
راوی عرض میکند: پس چه حکمتی در غیبت آن حضرت میباشد؟
حضرت میفرمایند: حکمتی که در غیبت آن حضرت میباشد همان حکمتی است که در غیبتهای حجتهای خدای تعالی در گذشته بود. حکمت غیبت آن حضرت هم آشکار نمیگردد مگر بعد از ظهور ایشان.(14)
پی نوشت ها:
1- بحارالانوار، ج 52، ص 90.
2- بحارالانوار، ج 52، ص 96.
3- بحارالانوار، ج 53، ص 321.
4- بحارالانوار، ج 52، ص 13.
5- بحارالانوار، ج 52، صص 111 و 112.
6- کمالالدین و تمامالنعمة، دارالکتب الاسلامیه، قم 1395 ه¨.ق، ج 1، ص 302.
7- بحارالانوار، ج 51، ص 145.
8- بحارالانوار، ج 52، ص 113.
9- بحارالانوار، ج 51، ص 219.
10- بحارالانوار، ج 78، 380.
11- بحارالانوار، ج 2، ص 6، ح 11 و 12.
12- کمالالدین و تمامالنعمة، مۆسسه نشر اسلامی، قم 1416 ه¨.ق، ص 320، س 9.
13- بحارالانوار،ج 44، ص 364.
14- بحارالانوار،ج 52، ص 91.
بخش مهدویت تبیان
منبع:سایت m-mahdi/